کارآفرینی در جهان امروز به سرعت در حال پیشرفت است،کارآفرینی زنان موضوع پرالتهاب کشورهاست.گزارش سا ل۲۰۰۲کارآفرینی جهان که توسط مرکز کارآفرینی کافمن منتشر شده است تاکید می کند کارآفرینی زنان نقش برجسته ای در سلامت اقتصاد ملتهادارد.(مرکز کارآفرینی جهان [۱] ،۲۰۰۲)
ازطرف دیگر،تئوریهای اجتماعی بیان می دارد که ساختارهای اجتماعی، محیط کار، خانواده وزند گی اجتماعی ساختار یافته،برروی دسترسی زنان به فرصتهای شغلی تاثیر داشته وبر عملکرد آنان موثر می باشد.هم چنین تبعیض شغل وانتظارات درمورد نقشهای خانواه می تواند زنان را در محیطهای صنعتی محدود نماید. به علاوه بر انگیزه ها،اهداف زنان و ریسکهای مالی وتجاری آنها نیز تاثیر می گذارد. (آلدریچ [۲] ،۱۹۸۹)
درحال حاضر ، زنان در کشور ما، بعنوان نیمی از جامعه نه تنها دیگر خانه نشین نیستند بلکه متقاضیان مهارت دیده ودارای تحصیلات عالیه ای هستند که از این نظر بر مردان برتری یافته اند، به طوری که هم اینک بیش از ۶۰ در صداز ظرفیتهای دانشگاهها را به خود اختصاص داده اند. با توجه به محدودیتهای سرمایه گذاری از سوی دولت ،کارآفرینی،اگر نگوئیم تنها راه پیش رو دست کم یکی از مهمترین راه حلهای معضل بیکاری زنان محسوب می شود.
اما جامعه ما با پذیرش این بینش که کار منزل برای زنان وکار بیرون برای مردان است و اولویت اشتغال برای مردان است زیرا آنان نان آوران خانه هستند،نیمی از آحاد جا معه را از صحنه های اقتصادی کشور حذف نموده اند.
لذا زنان کشور ما ،نیاز به الگوهایی دارند که آنان را در یافتن مسیر مناسب زندگی کاری یاری دهد. برای ارائه چنین الگوئی توجه به عوامل فرهنگی جامعه با در نظر گرفتن جایگاه اصلی زنان در خانوده ضروری بنظر می رسد.
در این مقاله سعی شده است که با ارائه تعریفی از کارآفرینی زنان وبا استفاده ازآخرین اطلاعات موجود از کارآفرینی زنان در جهان، ضرورت و اهمیت کارآفرینی زنان تبیین گردد. سپس به بررسی تاثیر خانواده درتوسعه کارآفرینی زنان درزمینه های الگوی نقش ،تضاد نقش، وتعادل زندگی کاری وشخصی زنان کارآفرین پرداخته و آنگاه با بیان نتایج تحقیقات انجام شده بر روی ۱۴۰ زن کارآفرین ایرانی درموارد ذکر شده باتوجه به موانع موجود زنان کارآفرین، پیشنهادهاوراهکارهای لازم ارائه گردد.
● تعریفی از کار آفرینی از زنان
پرفسورلاوی دینا(۱۹۹۵)،زنان کارآفرین را اینچنین تعریف می نماید:
شخصی كه به تنهایی، با مشاركت، یا از طریق ارث كسب و كاری را ایجاد كرده و یا پذیرفته و با قبول مسئولیتهای اجتماعی و اداری و مالی، در اداره امور روزانه شركت میجوید.
شخصی كه خطرات مالی را به منظور ورود به كسب و كاری می پذیرد و با خلاقیت و نوآوری محصولات جدیدی را ایجاد و تولیدات جدید را گسترش میدهد تا در بازار خرید و فروش بر رقبا غلبه یابد (لاوی دینا [۳] ، ۱۹۹۵ ، ۲ )
● وضعیت كارآفرینی زنان در جهان براساس آخرین آمار مركزجهانی كارآفرینی( GEM )
از بین ۴ / ۲ میلیارد نیروی كار در جهان، مردان ۵۰ درصد، بیشتراززنان درگیرامركارآفرینی هستند.( ۹ / ۱۳ درصد از مردان درمقایسه با فقط ۹ / ۸ درصد از زنا ن)
این نسبت در كارآفرینی مبتنی بر فرصت برای مردان بیشتر است. ( ۳ / ۹ درصد در مردان و ۹ / ۴ درصد در زنان) و در كارآفرینی مبتنی بر ضرورت تقریباً این نسبت برابر است. ( ۲ / ۴ درصد در مردان و ۸ / ۳ درصد در زنان) به هر حال عموماً، مردان دو برابر زنان درگیر فعالیت كارآفرینی میباشند، اما این موضوع در هر كشور با كشور دیگر تفاوت دارد . چنانچه در كشورهای در حال توسعه حضور زن و مرد در كارآفرینی، تقریباً برابر است مانند: تایلند، چین، آفریقای جنوبی و مكزیك. اما در كشورهای اروپایی و كشورهای توسعه یافته این نسبت، ۳ به ۱ است. (مانند كرواسی، سنگاپور، اسرائیل و ژاپن)
از میان ۳۷ كشور در بررسیهای ( GEM ) كارآفرینی زنان در ژاپن از ۶ / ۰ درصد ( ۶ از ۱۰۰۰ ) به ۵ / ۱۸ درصد ( ۱۸۵ در ۱۰۰۰ ) در تایلند متغیر است. با وجودآنكه تعداد زنان كارآفرین در جهان افزایش مییابد. اما سهم زنان در كارآفرینی، هنگامی كه با نرخ مشاركت آنها مقایسه میشود، پایین است. به عنوان مثال، نسبت زنان كارآفرین تقریباً ۳۰ درصد تعداد كارآفرینان در دنیای غرب را تشكیل میدهند. با آنكه بیش از ۴۰ درصد از استخدام شدگان را زنان تشكیل میدهند. ( زیمینی [۴] ۲۰۰۳ )
اما به هر صورت كارآفرینی زنان در همه جای جهان در حال گسترش است. مطالعات نشان داده است، كسب و كارهایی كه مالكشان زنان هستند بین یك چهارم تا یك سوم كسب و كارهای، اقتصاد رسمی را در جهان شامل میشوندواحتمالاً نقش مهمی در بخشهای رسمی اقتصاد، ایفاء میكنند.
● ضرورت واهمیت کارآفرینی زنان
زنان درکشورهای رو به توسعه امید اول،برای ارتقاءخانواده هاورشدوتوسعهُ کشورهای خود محسوب می شوند.موفّقیت رنان کارآفرینی درجوامع نه تنها سبب سودهای اقتصادی می شودبلکه منافع اجتماعی وفرهنگی هم ایجادمی نماید.
زنان به دلایل متعدد از جمله بیکاری وکاهش دستمزدهاونارضایتی ازشغل قبلی وارد کارآفرینی می شوند چنانچه کارآفرینی راهی برای برون رفت ازبیکاری معمول است.باتوجه به آمارهای رسمی در سالهای اخیر،سهم اشتغال زنان،فقط ۱۴درصداست ونرخ بیکاری درمیان زنان خصوصاًنیروی تحصیل کرده افزایش قابل توجهی داشته است.نرخ بیکاری در سال ۱۳۸۳،حتی بسیارفراترازمتوسط نرخ بیکاری در کشوراست.
لذا بنابه ضرورت توسعه سهم زنان دراقتصادملی ومقابله با بحران بیکاری زنان ضروری است که شرایط لازم برای توسعه وکارآفرینی زنان فراهم گرددتازنان با ایجادکسب وکاروفرصتهای شغلی برای خود ودیگران بتوانندمعضل کنونی جامعه را پایان بخشند.
▪ الگوی نقش و تأثیر آن در كارآفرینی زنان
از جمله عواملی كه از تجارب فرد ناشی میشود، میتوان به همنشینی با افرادی اشاره كرد كه میتوانند تأثیر بسزایی در تصمیم فرد به كارآفرین شدن داشته باشند. كه به این عامل الگوی نقش گفته میشود. (احمدپور، ۱۳۷۸ ، ۱۰۶ )
خانواده و دوستان نیز به عنوان الگوهای نقش برای كارآفرین شدن مؤثر میباشند، تأثیر زمینههای خانوادگی و نقش پدر و مادر بر روی كارآفرینان به طور اخص مهم میباشد. كارآفرینانی كه خانوادهشان كارآفرین بودند، كارآفرینیشان با كارآفرینی خانوادهشان رابطه مستقیم دارد اینگونه رفتار و مشخصهٔ والدین تأثیر مثبتی ایجاد مینماید و م ن بع الهامی را برای كودكان به وجود میآورد. (بنت و دان [۵] ، ۲۰۰۰ )
خانواده به خصوص پدر و مادر نقش مهمی در ایجاد یك تصور باورنكردنی و عمومی از كارآفرینی در ذهن فرزندان خود دارند. تحقیقات نشان میدهد كه اغلب كارآفرینان دارای پدرهای خود اشتغال هستند.
چنین پدرانی اغلب الگوی فرزندان خود قرار گرفته و ویژگیهای كارآفرینانه از قبیل استقلال، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری را مستقیم و غیرمستقیم به آنها میآموزند. تحقیقات نشان میدهد كه این تأثیرات با حضور یك مادر كارآفرین بسیارتشدید شده است. (هیسریچ [۶] ، ۱۹۹۸ )
بروكهاوس و نورد [۷] ، ) ۱۹۸۰ ) در مطالعات خود دریافتند كه اكثر پدران كارآفرینان موفق ، در صنایعی با فناوری بالا، مالك و مدیر بودند. حداقل ۴۰ درصد كارآفرینان در خانوادههای خود، تجربیات كارآفرینی را مشاهده نمودهاند. فرزند یك كارآفرین در سر میز غذا یا اوقات فراغت پدر، از تجربیات كارآفرینانه او مطلع میشود و در تعطیلات آخر هفته بعدازظهرها یا تابستانها در كنار پدر خود فعالیتهای كارآفرینی را تجربه مینماید. (فرای [۸] ، ۱۹۹۳ )
شواهد در مطالعات استرالیا بیان كننده آن است كه زمینههای خانوادگی و موفقیت فردی نقش مهمی در كارآفرینی ایفاء میكند.
اسچیر [۹] ، و همكاران وی در سال ( ۱۹۸۹ ) در تحقیقات خود دریافتند كه وجود یك والد در نقش مدیریتی با راندمان یادگیری مرتبط میباشند. این مطالعه همچنین نشان داد كه افرادی كه با یك والد مثلاً پدر و یا مادر كه یك نقش كارآفرینی دارند، به طور قابل توجهی، موفقتر از افرادی بدون داشتن مدلهای نقش ظاهر میگردند. مشابه این تحقیق دركانادا نشان داد كه ۳۳ درصد كارآفرینان زن در این مطالعه مانند پدرانشان كارآفرین شده اند.(لرنر، هیسریچ ،براش [۱۰] ،۱۹۹۷)
هیسریچ(۱۹۹۸) در تحقیقات خود دریافت كه احتمال كارآفرین شدن برای فرزندان اول یك خانواده بیشتر از سایر بچههاست دریك تحقیق ملی كه توسط هیسریچ و براش بر روی ۴۸ زن كارآفرین انجام گرفت، ۵۰ درصد آمار كارآفرینی برای فرزندان اول به دست آمد.
اولین فرزند دختر خانواده بیشتر تمایل دارد تا كارآفرین شود. این دختران عموماً پدر و مادر خود را به عنوان الگو قرار میدهند. خصوصاً مادران مانند پدران، الگو فرزندان قرار میگیرند. مطالعات در آمریكا هم نشان داده است كه تمایل به كارآفرین شدن در زنان، در اولین فرزند خانواده بیشتر است. (بنت و دان،
۲۰۰۰ )
▪ تأثیر واقعهٔ مهم در كارآفرین شدن زنان
همه اذعان دارند كه تجربیات كودكی تأثیرات به سزایی در زندگی آینده فرد دارد. به همین جهت، است كه مطالعات درابعاد مختلف صورت گرفته است. یكی از ابعاد، جدایی یا فوت والدین میباشد.
مطالعاتی كه در سطح وسیع در سال ( ۱۹۸۶ ) توسط دیوید اسلیدر صورت گرفت نشان داد كه ۷۴ درصد از كارآفرینان در دوران كودكی خود وقایعی حساس همچون فقر، عدم امنیت، مرگ والدین یا جدایی آنان را تجربه نمودهاند. (احمدپور، ۱۳۸۱ ، ۱۰۹ )
در تحقیقی كه در پاكستان صورت گرفت، نتایج نشان داد كه زنانی كه در جستجوی تأمین امنیت میباشند (جویندگان امنیت) بعد از حوادث ناگوار مانند اخراج، تحقیر، مرگ یكی از اعضای خانواده (مخصوصاً مرگ همسر)، طلاق یا بازنشستگی خود و یا همسر، به منظور حفظ و اصلاح كردن وضعیت اقتصادی یا اجتماعی خانواده شروع به كسب و كار میكنند. دلیل مهم آنها در ایجاد كسب و كار این بود كه كار مستقل، انعطاف پذیری بیشتری دارد. (اماماشبیر، گریگوریو [۱۱] ، ۱۹۹۹ ،)
آمارها همچنین نشان میدهد كه در لهستان بیش از یكچهارم زنان كارآفرین هرگز برای داشتن یك شغل برنامهریزی نمیكنند، یا مالكیت در كسب و كار را به عنوان شغل تدوین نمینمایند، بلكه ورود آنها به كارآفرینی در نتیجه اتفاق فراموش نشدنی مانند مرگ همسر است. (هملز و مریلین [۱۲] ، ۲۰۰۰ ،)
▪ تضادنقش زنان کارآفرین وتعادل برقرارکردن بین کاروزندگی شخصی
ارزشها و اولویتهای مردان و زنان هنگام شروع كارمتفاوت است. كارآفرینان زن بیش از مردان به رفاه خانواده و فرزندان خود اهمیت میدهند، این امر تضاد را بین ارزشهای كار و خانواده به وجود میآورد. كارآفرینان زن، به میزان زیادی، بین ارزشهای كار و ارزشهای خانواده تضادی قائلند لذا آنان به ارزشهای كلی و توازن در خانواده اهمیت بیشتری میدهند تا رشد و درآمد در كسب و كار (كنتاد و كجلدسن [۱۳] ، ۲۰۰۰ ،).
براش ( ۱۹۹۲ )، در تحقیقات خود، به این نتایج دست یافت كه مالكیت شخصی در كسب و كار و یك حرفه، با كلیه ُ شرایط زندگی زنان سازگار بوده و مطابقت دارد، زنان به طور گستردهای سعی در ایجاد مشاغلی دارند كه دارای انعطاف پذیری فراوان بوده و به آنها اجازه دهد كه به راحتی تعادل بین كار و و خانواده را حفظ نمایند. در مطالعهای كه بر روی ۲۲۰ ، زن كارآفرین تركیه انجام شد، ارتباط متقابل میان زندگی خانوادگی و كسب و كار مورد بررسی قرار گرفت، آنها در گزارشات خود چنین بیان كردند كه كارآفرینان زن، در خانودههای خود با مشكلات فراوانی مواجه میباشند كه به عواملی چون، گرایش به استرس، انتظارات زیاد اعضای خانواده و فقدان تعادل بین زندگی خانوادگی و كسب و كار آنها مربوط میشود، اما به هر حال این زنان معتقد بودند كه كارآفرینی، اثر مثبتی در زندگی اجتماعی و اقتصادی آن ان ،دارد. (یوفوگ و ازگن [۱۴] ، ۲۰۰۱ )
درهم آمیختگی خانواده و كسب و كار، مجموعهای از مسایلی مانند هویت شخصی، تضاد نقش، وفاداری، ارتباطات خانوادگی و گرایش به اقتدار را برای زنان ایجاد كند. (میستیك [۱۵] ، ۲۰۰۰ )
كارآفرینی به عنوان یك شغل میتواند انعطافپذیری و تعادلی را ایجاد كند كه سایر مشاغل قادر به آن نیستند. (دمارتینو و باربتو [۱۶] ، ۲۰۰۲ )
● موانع ومشکلات خانوادگی زنان در کارآفرینی
در گسترهای كه در آن زنان كارآفرین با موانع ساختاری، در عرصهها ی کسب وکار ، مواجه میشوند، این موانع تأثیر قابل توجهی بر روی عملكرد و سرمایهگذاری آنان دارد. (لر نر ، براش، هیسریچ، ۱۹۹۷)
زنان كارآفرین در اسلوونی با مشكلات وظایف خانهداری مواجهاند، ۷۱ درصد زنان پاسخگو در تحقیقی كه در اسلوونی انجام شد، معتقد بودند كه كار و پیشه در زندگی خصوصی تأثیرگذار است، لذا اكثر زنان كارآفرین و مدیر از خانواده و والدینشان برای كمك در كارهای خانه استفاده میكنند. (گلاس و درنوسك [۱۷] ، ۱۹۹۹ )
زنان هنوز هم مسئولیتهای اولیه (خانهداری) خود را به خاطر محبت و دوستی و صمیمیت به خانواده قبول میكنند. در نتیجه پذیرفتن، بسیاری از فرصتهای شغلی و تجاری تا زمانی كه بچههای آنها بزرگ شوند به تعویق میافتد، و به همین دلیل آنها را در یك موقعیت، عدم مزیت در بازار كار قرار می دهد. زنان عموماً سالهای زیادی را كه به عنوان خانهداری صرف نمودهاند و به طور م شخصی سبب عدم مزیت آنها شده است، بیاطلاعند، (اف دی سی اچ [۱۸] ، ۲۰۰۲ )
در تحقیق ی كه در پاكستان صورت گرفت، پاكستان هم مانند بسیاری از فرهنگهای شرقی، هر تصمیمی كه توسط زنان گرفته میشود با تأیید بزرگ خانواده میباشد (نقش خویشاوندی بر نقش فردی اولویت دارد.)
بدون حمایت بزرگ خانواده به سختی، كسی میتواند تصمیم خود را به مرحله اجرا بگذارد، خصوصاً در مورد زنانی كه میخواستند كسب و كاری را شروع نمایند و اجازه آن را نداشتند .زنانی كه در جستجوی تأمین مالی بودند باآ نكه اكثراً توسط شوهران خود حمایت میشدند، توسط بقیه اعضاء خانواده دلسرد میش د ند. به خصوص مورد انتقاد خانواده شوهر قرار میگرفتند . كسانی كه به دنبال اقناع خود بودند معمولاً با مخالفت همسران و خانواده همسر خود روبرو می شد ند زیرا فكر میكردند زنان مسئولیتهای خود را در منزل انجام ندهند و فراموش كنند. در نتیجه بعضی از زنان نتوانستند كاری را شروع نمایند. (شبیر و گریگوریو، ۱۹۹۶ )
زنان کارهایی را انتخاب مینمایند،كه بتوانند ساعات زیادی را صرف انجام كارهای خانواده یا كسب و كارهایی درآمدزا ن مایند و نیاز به پایهگذاری كارهایی دارند كه متناسب با برنامههای روزانهشان باشد كه عبارت است از كارهایی مانند كسب و كارهای خانگی قابل تنظیم در بخشهای سنتی و كارهای زنانه . (چنین كارهایی مستلزم مهارت كم و همچنین فعالیت زیاد است ، سود كمی و یا اصلاً سودی در بر ندارد.)
● نتایج تحقیقات در ایران
نتایج حاصل از تحقیق انجام شده بر روی ۱۴۰زن کارآفرین ایرانی نشان می دهدکه خانواده،ووقایع مهم مانندفوت همسر،طلاق،بیماری همسرو…در کارآفرینی زنان موثر است.
همچنین،زنان عواملی چون چندمسئولیته بودن،محدودیتهای مسافرت،تفکیک فعالیتها(کار خانه برای زنان وکاربیرون برای مردان)،وعدم تصرف در دارائیهای خودرا از موانع ومشکلات خانوادگی خود می دانستند.(گلرد،۱۳۸۳)
با توجه به نتایج تحقیق ومطالعات انجام شده،پیشنهادهای زیر ارائه می گردد.
● پیشنهادات
▪ فرهنگ سازی در تغییر نگرش جامعه نسبت به توانمتدی اشتغال زنان در تامین نیازها ورفاه خانواده
▪ تاثیرپذیری از اعضاءموفق خانواده به عنوان الگوی نقش وبکارگیری تجربیات آنان
▪ تاثیر پذیری مثبت از اتفاقات ناگوار
▪ ایجاد تسهیلات وخدماتی در انجام امور منزل
▪ ایجاد وتوسعه مراکز نگهداری فرزندان
▪ انتخاب نوع فعالیتهابا ارزشها وهنجارهای خانواده
▪ مشارکت خانوادگی واستفاده از محارم در کسب وکاردر مواردی که تعصبات خاصی در این زمینه وجود دارد
▪ کسب دانش مذهبی توسط زنان،به منظور تحقیق وتفحص درباره دستورات ونگرش مذهب به کسب وکار زنان مسلمان
▪ ایجادفضای امن برای بروز خلاقیتهای زنان.
ازطرف دیگر،تئوریهای اجتماعی بیان می دارد که ساختارهای اجتماعی، محیط کار، خانواده وزند گی اجتماعی ساختار یافته،برروی دسترسی زنان به فرصتهای شغلی تاثیر داشته وبر عملکرد آنان موثر می باشد.هم چنین تبعیض شغل وانتظارات درمورد نقشهای خانواه می تواند زنان را در محیطهای صنعتی محدود نماید. به علاوه بر انگیزه ها،اهداف زنان و ریسکهای مالی وتجاری آنها نیز تاثیر می گذارد. (آلدریچ [۲] ،۱۹۸۹)
درحال حاضر ، زنان در کشور ما، بعنوان نیمی از جامعه نه تنها دیگر خانه نشین نیستند بلکه متقاضیان مهارت دیده ودارای تحصیلات عالیه ای هستند که از این نظر بر مردان برتری یافته اند، به طوری که هم اینک بیش از ۶۰ در صداز ظرفیتهای دانشگاهها را به خود اختصاص داده اند. با توجه به محدودیتهای سرمایه گذاری از سوی دولت ،کارآفرینی،اگر نگوئیم تنها راه پیش رو دست کم یکی از مهمترین راه حلهای معضل بیکاری زنان محسوب می شود.
اما جامعه ما با پذیرش این بینش که کار منزل برای زنان وکار بیرون برای مردان است و اولویت اشتغال برای مردان است زیرا آنان نان آوران خانه هستند،نیمی از آحاد جا معه را از صحنه های اقتصادی کشور حذف نموده اند.
لذا زنان کشور ما ،نیاز به الگوهایی دارند که آنان را در یافتن مسیر مناسب زندگی کاری یاری دهد. برای ارائه چنین الگوئی توجه به عوامل فرهنگی جامعه با در نظر گرفتن جایگاه اصلی زنان در خانوده ضروری بنظر می رسد.
در این مقاله سعی شده است که با ارائه تعریفی از کارآفرینی زنان وبا استفاده ازآخرین اطلاعات موجود از کارآفرینی زنان در جهان، ضرورت و اهمیت کارآفرینی زنان تبیین گردد. سپس به بررسی تاثیر خانواده درتوسعه کارآفرینی زنان درزمینه های الگوی نقش ،تضاد نقش، وتعادل زندگی کاری وشخصی زنان کارآفرین پرداخته و آنگاه با بیان نتایج تحقیقات انجام شده بر روی ۱۴۰ زن کارآفرین ایرانی درموارد ذکر شده باتوجه به موانع موجود زنان کارآفرین، پیشنهادهاوراهکارهای لازم ارائه گردد.
● تعریفی از کار آفرینی از زنان
پرفسورلاوی دینا(۱۹۹۵)،زنان کارآفرین را اینچنین تعریف می نماید:
شخصی كه به تنهایی، با مشاركت، یا از طریق ارث كسب و كاری را ایجاد كرده و یا پذیرفته و با قبول مسئولیتهای اجتماعی و اداری و مالی، در اداره امور روزانه شركت میجوید.
شخصی كه خطرات مالی را به منظور ورود به كسب و كاری می پذیرد و با خلاقیت و نوآوری محصولات جدیدی را ایجاد و تولیدات جدید را گسترش میدهد تا در بازار خرید و فروش بر رقبا غلبه یابد (لاوی دینا [۳] ، ۱۹۹۵ ، ۲ )
● وضعیت كارآفرینی زنان در جهان براساس آخرین آمار مركزجهانی كارآفرینی( GEM )
از بین ۴ / ۲ میلیارد نیروی كار در جهان، مردان ۵۰ درصد، بیشتراززنان درگیرامركارآفرینی هستند.( ۹ / ۱۳ درصد از مردان درمقایسه با فقط ۹ / ۸ درصد از زنا ن)
این نسبت در كارآفرینی مبتنی بر فرصت برای مردان بیشتر است. ( ۳ / ۹ درصد در مردان و ۹ / ۴ درصد در زنان) و در كارآفرینی مبتنی بر ضرورت تقریباً این نسبت برابر است. ( ۲ / ۴ درصد در مردان و ۸ / ۳ درصد در زنان) به هر حال عموماً، مردان دو برابر زنان درگیر فعالیت كارآفرینی میباشند، اما این موضوع در هر كشور با كشور دیگر تفاوت دارد . چنانچه در كشورهای در حال توسعه حضور زن و مرد در كارآفرینی، تقریباً برابر است مانند: تایلند، چین، آفریقای جنوبی و مكزیك. اما در كشورهای اروپایی و كشورهای توسعه یافته این نسبت، ۳ به ۱ است. (مانند كرواسی، سنگاپور، اسرائیل و ژاپن)
از میان ۳۷ كشور در بررسیهای ( GEM ) كارآفرینی زنان در ژاپن از ۶ / ۰ درصد ( ۶ از ۱۰۰۰ ) به ۵ / ۱۸ درصد ( ۱۸۵ در ۱۰۰۰ ) در تایلند متغیر است. با وجودآنكه تعداد زنان كارآفرین در جهان افزایش مییابد. اما سهم زنان در كارآفرینی، هنگامی كه با نرخ مشاركت آنها مقایسه میشود، پایین است. به عنوان مثال، نسبت زنان كارآفرین تقریباً ۳۰ درصد تعداد كارآفرینان در دنیای غرب را تشكیل میدهند. با آنكه بیش از ۴۰ درصد از استخدام شدگان را زنان تشكیل میدهند. ( زیمینی [۴] ۲۰۰۳ )
اما به هر صورت كارآفرینی زنان در همه جای جهان در حال گسترش است. مطالعات نشان داده است، كسب و كارهایی كه مالكشان زنان هستند بین یك چهارم تا یك سوم كسب و كارهای، اقتصاد رسمی را در جهان شامل میشوندواحتمالاً نقش مهمی در بخشهای رسمی اقتصاد، ایفاء میكنند.
● ضرورت واهمیت کارآفرینی زنان
زنان درکشورهای رو به توسعه امید اول،برای ارتقاءخانواده هاورشدوتوسعهُ کشورهای خود محسوب می شوند.موفّقیت رنان کارآفرینی درجوامع نه تنها سبب سودهای اقتصادی می شودبلکه منافع اجتماعی وفرهنگی هم ایجادمی نماید.
زنان به دلایل متعدد از جمله بیکاری وکاهش دستمزدهاونارضایتی ازشغل قبلی وارد کارآفرینی می شوند چنانچه کارآفرینی راهی برای برون رفت ازبیکاری معمول است.باتوجه به آمارهای رسمی در سالهای اخیر،سهم اشتغال زنان،فقط ۱۴درصداست ونرخ بیکاری درمیان زنان خصوصاًنیروی تحصیل کرده افزایش قابل توجهی داشته است.نرخ بیکاری در سال ۱۳۸۳،حتی بسیارفراترازمتوسط نرخ بیکاری در کشوراست.
لذا بنابه ضرورت توسعه سهم زنان دراقتصادملی ومقابله با بحران بیکاری زنان ضروری است که شرایط لازم برای توسعه وکارآفرینی زنان فراهم گرددتازنان با ایجادکسب وکاروفرصتهای شغلی برای خود ودیگران بتوانندمعضل کنونی جامعه را پایان بخشند.
▪ الگوی نقش و تأثیر آن در كارآفرینی زنان
از جمله عواملی كه از تجارب فرد ناشی میشود، میتوان به همنشینی با افرادی اشاره كرد كه میتوانند تأثیر بسزایی در تصمیم فرد به كارآفرین شدن داشته باشند. كه به این عامل الگوی نقش گفته میشود. (احمدپور، ۱۳۷۸ ، ۱۰۶ )
خانواده و دوستان نیز به عنوان الگوهای نقش برای كارآفرین شدن مؤثر میباشند، تأثیر زمینههای خانوادگی و نقش پدر و مادر بر روی كارآفرینان به طور اخص مهم میباشد. كارآفرینانی كه خانوادهشان كارآفرین بودند، كارآفرینیشان با كارآفرینی خانوادهشان رابطه مستقیم دارد اینگونه رفتار و مشخصهٔ والدین تأثیر مثبتی ایجاد مینماید و م ن بع الهامی را برای كودكان به وجود میآورد. (بنت و دان [۵] ، ۲۰۰۰ )
خانواده به خصوص پدر و مادر نقش مهمی در ایجاد یك تصور باورنكردنی و عمومی از كارآفرینی در ذهن فرزندان خود دارند. تحقیقات نشان میدهد كه اغلب كارآفرینان دارای پدرهای خود اشتغال هستند.
چنین پدرانی اغلب الگوی فرزندان خود قرار گرفته و ویژگیهای كارآفرینانه از قبیل استقلال، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری را مستقیم و غیرمستقیم به آنها میآموزند. تحقیقات نشان میدهد كه این تأثیرات با حضور یك مادر كارآفرین بسیارتشدید شده است. (هیسریچ [۶] ، ۱۹۹۸ )
بروكهاوس و نورد [۷] ، ) ۱۹۸۰ ) در مطالعات خود دریافتند كه اكثر پدران كارآفرینان موفق ، در صنایعی با فناوری بالا، مالك و مدیر بودند. حداقل ۴۰ درصد كارآفرینان در خانوادههای خود، تجربیات كارآفرینی را مشاهده نمودهاند. فرزند یك كارآفرین در سر میز غذا یا اوقات فراغت پدر، از تجربیات كارآفرینانه او مطلع میشود و در تعطیلات آخر هفته بعدازظهرها یا تابستانها در كنار پدر خود فعالیتهای كارآفرینی را تجربه مینماید. (فرای [۸] ، ۱۹۹۳ )
شواهد در مطالعات استرالیا بیان كننده آن است كه زمینههای خانوادگی و موفقیت فردی نقش مهمی در كارآفرینی ایفاء میكند.
اسچیر [۹] ، و همكاران وی در سال ( ۱۹۸۹ ) در تحقیقات خود دریافتند كه وجود یك والد در نقش مدیریتی با راندمان یادگیری مرتبط میباشند. این مطالعه همچنین نشان داد كه افرادی كه با یك والد مثلاً پدر و یا مادر كه یك نقش كارآفرینی دارند، به طور قابل توجهی، موفقتر از افرادی بدون داشتن مدلهای نقش ظاهر میگردند. مشابه این تحقیق دركانادا نشان داد كه ۳۳ درصد كارآفرینان زن در این مطالعه مانند پدرانشان كارآفرین شده اند.(لرنر، هیسریچ ،براش [۱۰] ،۱۹۹۷)
هیسریچ(۱۹۹۸) در تحقیقات خود دریافت كه احتمال كارآفرین شدن برای فرزندان اول یك خانواده بیشتر از سایر بچههاست دریك تحقیق ملی كه توسط هیسریچ و براش بر روی ۴۸ زن كارآفرین انجام گرفت، ۵۰ درصد آمار كارآفرینی برای فرزندان اول به دست آمد.
اولین فرزند دختر خانواده بیشتر تمایل دارد تا كارآفرین شود. این دختران عموماً پدر و مادر خود را به عنوان الگو قرار میدهند. خصوصاً مادران مانند پدران، الگو فرزندان قرار میگیرند. مطالعات در آمریكا هم نشان داده است كه تمایل به كارآفرین شدن در زنان، در اولین فرزند خانواده بیشتر است. (بنت و دان،
۲۰۰۰ )
▪ تأثیر واقعهٔ مهم در كارآفرین شدن زنان
همه اذعان دارند كه تجربیات كودكی تأثیرات به سزایی در زندگی آینده فرد دارد. به همین جهت، است كه مطالعات درابعاد مختلف صورت گرفته است. یكی از ابعاد، جدایی یا فوت والدین میباشد.
مطالعاتی كه در سطح وسیع در سال ( ۱۹۸۶ ) توسط دیوید اسلیدر صورت گرفت نشان داد كه ۷۴ درصد از كارآفرینان در دوران كودكی خود وقایعی حساس همچون فقر، عدم امنیت، مرگ والدین یا جدایی آنان را تجربه نمودهاند. (احمدپور، ۱۳۸۱ ، ۱۰۹ )
در تحقیقی كه در پاكستان صورت گرفت، نتایج نشان داد كه زنانی كه در جستجوی تأمین امنیت میباشند (جویندگان امنیت) بعد از حوادث ناگوار مانند اخراج، تحقیر، مرگ یكی از اعضای خانواده (مخصوصاً مرگ همسر)، طلاق یا بازنشستگی خود و یا همسر، به منظور حفظ و اصلاح كردن وضعیت اقتصادی یا اجتماعی خانواده شروع به كسب و كار میكنند. دلیل مهم آنها در ایجاد كسب و كار این بود كه كار مستقل، انعطاف پذیری بیشتری دارد. (اماماشبیر، گریگوریو [۱۱] ، ۱۹۹۹ ،)
آمارها همچنین نشان میدهد كه در لهستان بیش از یكچهارم زنان كارآفرین هرگز برای داشتن یك شغل برنامهریزی نمیكنند، یا مالكیت در كسب و كار را به عنوان شغل تدوین نمینمایند، بلكه ورود آنها به كارآفرینی در نتیجه اتفاق فراموش نشدنی مانند مرگ همسر است. (هملز و مریلین [۱۲] ، ۲۰۰۰ ،)
▪ تضادنقش زنان کارآفرین وتعادل برقرارکردن بین کاروزندگی شخصی
ارزشها و اولویتهای مردان و زنان هنگام شروع كارمتفاوت است. كارآفرینان زن بیش از مردان به رفاه خانواده و فرزندان خود اهمیت میدهند، این امر تضاد را بین ارزشهای كار و خانواده به وجود میآورد. كارآفرینان زن، به میزان زیادی، بین ارزشهای كار و ارزشهای خانواده تضادی قائلند لذا آنان به ارزشهای كلی و توازن در خانواده اهمیت بیشتری میدهند تا رشد و درآمد در كسب و كار (كنتاد و كجلدسن [۱۳] ، ۲۰۰۰ ،).
براش ( ۱۹۹۲ )، در تحقیقات خود، به این نتایج دست یافت كه مالكیت شخصی در كسب و كار و یك حرفه، با كلیه ُ شرایط زندگی زنان سازگار بوده و مطابقت دارد، زنان به طور گستردهای سعی در ایجاد مشاغلی دارند كه دارای انعطاف پذیری فراوان بوده و به آنها اجازه دهد كه به راحتی تعادل بین كار و و خانواده را حفظ نمایند. در مطالعهای كه بر روی ۲۲۰ ، زن كارآفرین تركیه انجام شد، ارتباط متقابل میان زندگی خانوادگی و كسب و كار مورد بررسی قرار گرفت، آنها در گزارشات خود چنین بیان كردند كه كارآفرینان زن، در خانودههای خود با مشكلات فراوانی مواجه میباشند كه به عواملی چون، گرایش به استرس، انتظارات زیاد اعضای خانواده و فقدان تعادل بین زندگی خانوادگی و كسب و كار آنها مربوط میشود، اما به هر حال این زنان معتقد بودند كه كارآفرینی، اثر مثبتی در زندگی اجتماعی و اقتصادی آن ان ،دارد. (یوفوگ و ازگن [۱۴] ، ۲۰۰۱ )
درهم آمیختگی خانواده و كسب و كار، مجموعهای از مسایلی مانند هویت شخصی، تضاد نقش، وفاداری، ارتباطات خانوادگی و گرایش به اقتدار را برای زنان ایجاد كند. (میستیك [۱۵] ، ۲۰۰۰ )
كارآفرینی به عنوان یك شغل میتواند انعطافپذیری و تعادلی را ایجاد كند كه سایر مشاغل قادر به آن نیستند. (دمارتینو و باربتو [۱۶] ، ۲۰۰۲ )
● موانع ومشکلات خانوادگی زنان در کارآفرینی
در گسترهای كه در آن زنان كارآفرین با موانع ساختاری، در عرصهها ی کسب وکار ، مواجه میشوند، این موانع تأثیر قابل توجهی بر روی عملكرد و سرمایهگذاری آنان دارد. (لر نر ، براش، هیسریچ، ۱۹۹۷)
زنان كارآفرین در اسلوونی با مشكلات وظایف خانهداری مواجهاند، ۷۱ درصد زنان پاسخگو در تحقیقی كه در اسلوونی انجام شد، معتقد بودند كه كار و پیشه در زندگی خصوصی تأثیرگذار است، لذا اكثر زنان كارآفرین و مدیر از خانواده و والدینشان برای كمك در كارهای خانه استفاده میكنند. (گلاس و درنوسك [۱۷] ، ۱۹۹۹ )
زنان هنوز هم مسئولیتهای اولیه (خانهداری) خود را به خاطر محبت و دوستی و صمیمیت به خانواده قبول میكنند. در نتیجه پذیرفتن، بسیاری از فرصتهای شغلی و تجاری تا زمانی كه بچههای آنها بزرگ شوند به تعویق میافتد، و به همین دلیل آنها را در یك موقعیت، عدم مزیت در بازار كار قرار می دهد. زنان عموماً سالهای زیادی را كه به عنوان خانهداری صرف نمودهاند و به طور م شخصی سبب عدم مزیت آنها شده است، بیاطلاعند، (اف دی سی اچ [۱۸] ، ۲۰۰۲ )
در تحقیق ی كه در پاكستان صورت گرفت، پاكستان هم مانند بسیاری از فرهنگهای شرقی، هر تصمیمی كه توسط زنان گرفته میشود با تأیید بزرگ خانواده میباشد (نقش خویشاوندی بر نقش فردی اولویت دارد.)
بدون حمایت بزرگ خانواده به سختی، كسی میتواند تصمیم خود را به مرحله اجرا بگذارد، خصوصاً در مورد زنانی كه میخواستند كسب و كاری را شروع نمایند و اجازه آن را نداشتند .زنانی كه در جستجوی تأمین مالی بودند باآ نكه اكثراً توسط شوهران خود حمایت میشدند، توسط بقیه اعضاء خانواده دلسرد میش د ند. به خصوص مورد انتقاد خانواده شوهر قرار میگرفتند . كسانی كه به دنبال اقناع خود بودند معمولاً با مخالفت همسران و خانواده همسر خود روبرو می شد ند زیرا فكر میكردند زنان مسئولیتهای خود را در منزل انجام ندهند و فراموش كنند. در نتیجه بعضی از زنان نتوانستند كاری را شروع نمایند. (شبیر و گریگوریو، ۱۹۹۶ )
زنان کارهایی را انتخاب مینمایند،كه بتوانند ساعات زیادی را صرف انجام كارهای خانواده یا كسب و كارهایی درآمدزا ن مایند و نیاز به پایهگذاری كارهایی دارند كه متناسب با برنامههای روزانهشان باشد كه عبارت است از كارهایی مانند كسب و كارهای خانگی قابل تنظیم در بخشهای سنتی و كارهای زنانه . (چنین كارهایی مستلزم مهارت كم و همچنین فعالیت زیاد است ، سود كمی و یا اصلاً سودی در بر ندارد.)
● نتایج تحقیقات در ایران
نتایج حاصل از تحقیق انجام شده بر روی ۱۴۰زن کارآفرین ایرانی نشان می دهدکه خانواده،ووقایع مهم مانندفوت همسر،طلاق،بیماری همسرو…در کارآفرینی زنان موثر است.
همچنین،زنان عواملی چون چندمسئولیته بودن،محدودیتهای مسافرت،تفکیک فعالیتها(کار خانه برای زنان وکاربیرون برای مردان)،وعدم تصرف در دارائیهای خودرا از موانع ومشکلات خانوادگی خود می دانستند.(گلرد،۱۳۸۳)
با توجه به نتایج تحقیق ومطالعات انجام شده،پیشنهادهای زیر ارائه می گردد.
● پیشنهادات
▪ فرهنگ سازی در تغییر نگرش جامعه نسبت به توانمتدی اشتغال زنان در تامین نیازها ورفاه خانواده
▪ تاثیرپذیری از اعضاءموفق خانواده به عنوان الگوی نقش وبکارگیری تجربیات آنان
▪ تاثیر پذیری مثبت از اتفاقات ناگوار
▪ ایجاد تسهیلات وخدماتی در انجام امور منزل
▪ ایجاد وتوسعه مراکز نگهداری فرزندان
▪ انتخاب نوع فعالیتهابا ارزشها وهنجارهای خانواده
▪ مشارکت خانوادگی واستفاده از محارم در کسب وکاردر مواردی که تعصبات خاصی در این زمینه وجود دارد
▪ کسب دانش مذهبی توسط زنان،به منظور تحقیق وتفحص درباره دستورات ونگرش مذهب به کسب وکار زنان مسلمان
▪ ایجادفضای امن برای بروز خلاقیتهای زنان.